ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مهدي 
زمين در آغوش فلک بي تابي مي کند،به دنبال حوري خيالش هور مي گردد.زمين؟دنبال چه ميگردي؟خواهي که به روياي خويش دست يابي؟مگرد که تو را وصال خورشيد نخواهد بود،گردون،تقديرش اينست،مي گرداند!آيا مجنون به ليلي خواد رسيد؟
زمين،مهد مجنونان عالم شد.هابيل مجنون ليلاي خويش،قابيل مجنون ليلاي خويش،هابيل به ليلايش رسيد و قابيل را فلک،فلک کرد!
به چه علت پستي به هستي آميخت؟جنون،انسانها را زودتر به مقصد مي رساند،بيانديش،قصدت چيست؟
غبار جهالت بر روي انديشه ي آدمي آرام گرفته است،انديشه را بايد شست،لحظه اي تامل بهتر از ساعتي تعمل!
تو زاده ي آسمان و زمين،تو شريف ترين مخلوق جهان،اندکي انديشيده اي که هستيِ تو در هستي به چه کار آيد؟به کدامين هدف نفس مي کشي و روح را صفا مي بخشي؟دانسته اي که خدايت عاشق توست؟
امروز روز کار تو و فردا خادمان همه فرمانبردار تو،عمل زينت علم است،عالم باش به خداي خود،به سخنان او،بدان ها عمل کن،روز حسرت نزديک است،پشيماني از کرده ها و حسرت براي نکرده ها تو را سودي نبخشند،وقت تنگ است،تو را کوچ مي بايد و توشه ي ره مي شايد.
چشمان مهتاب زلالتر از چشمه ي بي تاب است،زيرا که او عاشق معشوقه ي خويش است،هر نفس که به عشق اش مي نگرد مي درخشد از درخشش معشوق،عاشق خدا باش تا در چشمان عاشقان و دل ديوانگان،بي همتا شوي،واله و حيران سقف بي ستون دنيايم،خيره به جهان مي انديشم،دنيا تمام شد و من همچون زالويي خون دنيا را مي مکم،ما،پروانه ي بي بال شمع معرفتيم،سر در گم،مي گرديم و مي گرديم.
اي انسان،قطره خيالت را در اقيانوس عظمت خدا بچکان تا بزرگ شوي،آيا ميداني که تو کيستي؟خليفه ي خدا،الله،انا لله،خدا را در آغوش گير و آرام باش،او کنار توست،ياور تو،باور تو،تو خوشبخت تريني،زيرا که با خدايان،ناخدايند(راهبر)
نويسنده:مهدي پوراحمد